علت انتقاد ناپذیری ما ایرانیها حک شدن معادله «اشتباه کردن = آدم بدی بودن» در ذهنمان است.کیفیت ارتباط شخص با شخص این کیفیت می تواند مخرب و یا سازنده باشد.
ساز و کارهای بقا و تمدن:
ساز و کارهای بقا، جنگ و گریز و هیجانهای بنیادی ترس، خشم، انزجار، غم، عشق و تعجب را در ما و حیوانات به ودیعه گذاشته است. این هیجانها همگی
اخباری درونی هستند که به ما برای حفظ بقا کمک می کنند. از این روی، هر هیجان و احساس، پیام مهمی از درون است تا حرکت ما را در جهت سازش و تعالی تسهیل کند. در دنیای امروز تبدیل هیجانهای بنیادی به مسأله گشایی سازنده، و نه جنگ و گریز مسأله اصلی ماست. اندیشه و زبان به بشر امکان داده است با مسائل و مشکلات به نحو سازنده ای برخورد کند، عواطف و احساساتش را شناسایی، متمایز، و بازسازی نماید و با همنوع خود برای حل اختلاف، همکاری و درک متقابل به گفتگو بپردازد. یادگیری روشهای مؤثر گفتگو و ارتباط برقرار کردن از چهار بعد اهمیت دارد: نخست برخی افراد و مشاغل هستند که نحوه ارتباط برقرار کردن در آنها اهمیت خاصی دارد (مدیران، پزشکان، معلمان و تجار). مهارت مدیر در برقراری ارتباطات اثر بخش در نحوه عملکرد وی اثر مستقیمی دارد. دوم ناتوانی در برقراری ارتباط سازنده یکی از مؤلفه های اساسی اختلالات و ناراحتی های روانی است. سوم، موفقیت هر فردی در زندگی در قالب رسیدن به اهدافی معنا می یابد که در امور شغلی، اجتماعی، خانوادگی و شخصی خود تعیین کرده است. یکی از لوازم موفقیت در مفهومی کلی، به توانایی فرد دربرقراری ارتباطات اثر بخش و کارآمد بستگی دارد. در نهایت مفهوم ارتباط تنها بعدی بیرونی و اجتماعی ندارد. ارتباط با خود نیز یکی از اموری است که نیازمند توجه و یادگیری است. از این روی یادگیری اینکه چطور به نحو سازنده ای با خودمان ارتباط برقرار کنیم، یکی از ابعاد مهم آموزش مهارتهای ارتباطی است و در واقع زیربنای ارتباطات دیگر است.
سبکهای ارتباط بین شخصی:
اولین قدم در جهت مهندسی رفتارها در ارتباطات بین شخصی، شناسایی الگوی ارتباطی خود و فردی است که با او رابطه دارید. یک رابطه انسانی رضایت بخش، رابطه ای است که در آن سه مؤلفه در هم تنیده صمیمیت، مراقبت و آزادی وجود دارد. مراد از صمیمیت اعتمادی است که امکان درک کردن و درک شدن را فراهم می کند. مراد از مراقبت کمک به رشد و رضایت فرد مقابل است. در نهایت در یک رابطه رضایت بخش، آزادی و خود مختاری، در مقابل مهار و کنترل، وجود دارد. چهار مؤلفه سبکهای برقراری رابطه عبارت است از: صداقت، صراحت، احترام متقابل و مهارگری. صداقت در معنای عرفی راستگویی و در تضاد با دروغ است. اما در معنای دقیق تر و عملیاتی تر هماهنگیِ سه زبان بدن، زبان گفتار، و زبان لحن را صداقت گویند. مراد از صراحت نیز روشن و مستقیم بودن پیامهایی است که بین دو فرد رد و بدل می شود. احترام متقابل به معنای ارزشگذاری، پذیرش فردیت، و حفظ حریم شخصی و انسانی خود و فرد مقابل است. مؤلفه آخر هر ارتباطی خود مختاری در برابر کنترل است. در هر رابطه میزان آزادی و اختیاری که ما به فرد مقابل در نحوه عمل می دهیم درجات متفاوتی دارد. بر اساس چهار مؤلفه یاد شده در ارتباطات، می توان چهار سبک یا الگوی ارتباطی را از هم متمایز کرد.قاطعیت: برقراری ارتباط صادقانه، صریح، تؤام با احترام متقابل و اصیل، و حود مختاری متقابل(برد-برد). پرخاشگری: برقراری ارتباط صادقانه، نیمه صریح (مستقیم و مبهم)، بدون احترام متقابل، و کنترل فرد مقابل (برد-باخت). سلطه گری:
برقراری ارتباط غیر صادقانه، غیر صریح(غیر مستقیم و مبهم)، تؤام با احترام ظاهری و کنترل فرد مقابل (برد-باخت). سلطه پذیری: برقراری ارتباط غیر صادقانه، غیر صریح (غیر مستقیم و مبهم)، تؤام با احترام (گاهی ظاهری و گاهی اصیل) به فرد مقابل و خود مختاری فرد مقابل (باخت-برد). آنچه باعث می شود افراد را در این چهار الگوی رفتاری مقوله بندی کرد، فروانی ظهور این رفتارهاست نه تطبیق کامل با هر یک از الگوها.
قاطعیت یک الگوی ارتباطی آرمانی است و نباید تصور کرد می توان فردی بود که در تمام موقعیت های زندگی خود قاطعانه رفتار می کند. نکته قابل توجه در افراد قاطع توانایی برخورد مسأله مدار است. قاطعیت هنر انتقال روشن و محترمانه اینکه من کی هستم، در چه موقعیت قرار دارم و دوست دارم چطور با من رفتار شود، است.
تحول سبکهای ارتباطی:
افزون بر اهمیت برخورد صادقانه، صریح، صمیمی، و محکم با کودکان و به طور کلی زیردستان، باید از تفکر و رفتار پیچیده برای رفع سوء تفاهم ها در روابط، اجتناب کرد. سعی کنید همچون کودکان اصل را برابراز ساده و روشن افکار و احساسات خود قرار دهید. آنچه جوهر سالم ارتباط _صداقت_ را در بزرگسالی از ما می گیرد، تشویق رفتار غیرصادقانه، تنبیه صداقت، مشاهده رفتارهای غیرصادقانه، و فریب فرد در جهت کنترل می باشد. فراموش نکنید کودک ماندن هنر مردان بزرگ است.
شیوه« بودن» یاری بخش در ارتباط بین شخصی:
مؤلفه های این شیوه را می توان به صورت زیر صورت بندی کرد:
1. اصالت و هماهنگی: اصالت نیازمند هماهنگی درون و برون است و این هماهنگی نیازمند آگاهی داشتن از افکار و احساساتی است که در درون ما جاری می شوند. هماهنگی و اصالت ممکن است به تجربه ابراز خشم، نگرانی، کسالت، علاقه و به طور کلی دامنه ای از احساسات مختلف منتهی می شود که در کوتاه مدت ممکن است آرامش حالم بر رابطه را بر هم زند، اما در بلند مدت تداوم رابطه و رفع سوء تفاهم را به همراه دارد .
2. احترام نامشروط: یعنی حفظ حرمت افراد حتی در شرایطی که از دست آنها عصبانی هستیم و یا قصد برخورد و تنبیه آنها را داریم.
3. درک و همدلی: تلاش برای حس کردن تجارب فرد مقابل و شرط ضروری آن تشخیص صحیح افکار و احساسات جاری در درون اوست
4. ایجاز در گفتار: مراد از آن اقتصادی کردن گفتگو ها با استفاده از حداقل کلمات برای منتقل کردن حداکثر پیام، به نحوی که مخل پیام نباشد، است.
آنچه سبب فقدان ایجاز می گردد، عبارت است از: اضطراب، فقر دانش، کم رویی، نداشتن فکر و دیدگاهی روشن قبل از بیان مطلب، و گم شدن هدف گفتگو.
هنر گوش دادن، تجلی عملی ارتباط یاری بخش:
هنر گوش دادن به معنای توانایی شناخت صحیح و عمیق افکار و احساسات فرد مقابل و لمس کردن آنهاست. نباید آن را بر اساس کمیت شنونده بودن و صبوری معنا کرد. ممکن است شما یک دقیقه به گفته های یک فرد با کیفیت بالا گوش دهید و واکنش مناسبی نیز در آن مدت کوتاه نشان دهید. توجه به زبان بدن، حفظ ارتباط چشمی، توجه به کیفیت صدا، دنبال کردن رد کلام گوینده، تشویق وی به صحبت، استفاده بجا از پرسش های باز، روشن و خلاصه کردن گفته های گوینده و انعکاس وضعیت احساسی وی مجموعه مهارتهایی هستند که امکان شناخت و لمس افکار و احساسات فرد مقابل را فراهم می کند. مهارت در این مؤلفه ها مهمترین قدم در جهت برقراری ارتباطهایی است که به طور متقابل یاری بخش اند.
|