پروردگار عالم در وجود انسان نیروی پر ارزشی را به امانت گذاشته است که اراده نام دارد. اراده یعنی آن تصمیم قطعی که در مورد انجام دادن کاری و یا گفتن چیزی و یا رفتن به جایی میگیریم و بعد آن را انجام میدهیم. بسیاری از کارهای انسان از روی اراده انجام میگیرد و اگر اراده نباشد انسان دست به هیچ کاری نمیزند.
اراده انسان بر دو پایه استوار است:
1 بر پایه شناخت؛ شناخت کاری که میخواهد انجام دهد.
2 فواید و نتایجی که در آن کار میبیند.
پس از آنکه انسان کاری را بررسی کرد و شناخت و بعد هم فواید و نتایج آن را در نظر گرفت، آنگاه تواناییهای خود را در نظر میگیرد و با خود میسنجد که آیا این کار را میتواند انجام بدهد یا نه؟ وقتی توانایی خودش را در آن کار دید عزم را جزم میکند تا آن را به انجام برساند. در این هنگام است که نیاز به یک پشتیبانی دارد که از او حمایت کند.
کار اگر رضایت خداوندی را به همراه داشته و شرعی باشد پشتوانه خدایی هم دارد. پس وقتی کاری را مورد رضای خدا تشخیص دادیم نباید از آن کار بترسیم، بلکه باید به نام خدا، با ارادهای محکم به انجام آن مشغول شویم و تردیدی به خود راه ندهیم. قرآن کریم میفرماید: «وشاورهم فی الأمر فاذا عزمت فتوکل علی الله»(1) (آل عمران / آیه 153).
یعنی «با مؤمنین مشورت کن و چون تصمیم گرفتی با توکل بر خدا کار را شروع کن».
شنیدهاید که میگویند فلانی ارادهای فولادین و یا آهنین دارد. ما نیز باید سعی کنیم چنین باشیم، اراده خود را پرورش دهیم و اگر کار را سنجیدیم و بررسی کردیم، ولی باز هم ترس داریم، نباید شک کنیم و بدانیم که همان وقت نقطه شروع کار است.
امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه چنین میفرماید: «اذا هبت اقراً نقع فیه».
یعنی «هرگاه از کاری ترسیدی بیدرنگ وارد آن کار شو».
با نگاهی به زندگی شخصیتهای بزرگ و چهرههای موفق در عرصههای علمی، فرهنگی و هنری متوجه میشویم که آنان از ارادهای قوی برخودارند و برای رسیدن به هدف متعالی خود حداکثر بهرهوری را از ارادهای که خداوند در وجود آنان نهاده است میبرند.