رازهای موفقیت زندگی | ||
سخنان بزرگان
|
هر روان درمانگری در کار خود خواه ناخواه از نظریه خاصی پیروی میکند، بطوری که گفته میشود استفاده از نظریههای علمی در روان درمانی رفتار و بهبود مشکلات سرعت میبخشد و از هدر رفتن نیروها جلوگیری میکند. هر مشاور و روان درمانگری باید سرانجام به نقطه نظری متوسل شود. کسب چنین نقطه نظری ممکن است سالها به طول بیانجامد و مستلزم زحمات فراوان باشد. بکار درمان و فرآیند تغییر
انواع نظریات روان درمانینظریات متعددی در روان درمانی ارائه گردیده است که بین آنها تفاوتهایی از لحاظ این که چه اعتقادی نسبت به شخصیت ، ماهیت انسان و مفهوم اضطراب و بیماری روانی دارند، دیده میشود و بر اساس این مفاهیم بنیادی در فرآیند روان درمانی ، شیوهها ، اصول و تکنیکهای مختلفی نیز ارائه میکنند. مهمترین نظریات روان درمانی به قرار زیر است: روانکاویاین نظریه درمانی مبتنی بر دیدگاه « فروید » میباشد. منظور از آن شناخت سطح روانی نیست، بلکه هدف آن است که انگیزههای درونی و عمقی رفتار و اختلالات روانی را شناسایی کنیم و پس از تجزیه و تحلیل ، مراجع را در غلبه بر آنها یاری دهیم. از طرفی روانکاوی سعی بر این است که امیال واپس زده شده را ردیابی کرده، نوع کشمکشها را مشخص کرد و سپس به بیمار یاری داد تا بر آنها غلبه کند. نظریه روان شناسی فردی آدلرچون در نظر « آدلر » فرد روان نژند و مضطرب ، فردی مایوس است و خود را حقیر میبیند، از هدفهای عمده درمان آن است که یاس را در فرد از بین ببریم، به او توان و شهامت خطر کردن و عمل را برای نیل به هدفهایش بدهیم و به او کمک کنیم تا فردی بشاش و جذاب شود. فرآیند درمان در روان شناسی فردی آدلر عبارت است از ایجاد رابطه حسنه و حفظ آن در طول درمان ، برملا کردن هدفهای بیمار و شیوه زندگی او و چگونگی تاثیر هدفها بر شیوه زندگی ، ایجاد بصیرت از طریق تعبیر و تفسیرهای ضروری و بالاخره بازآموزی و دادن جهت گیری مجدد به مراجع. نظریه درمان عقلانی _ عاطفی الیسدرمان عقلانی _ عاطفی « آلبرت الیس » ، یک شیوه جامع درمان است که مشکل فرد را از سه دیدگاه شناختی ، عاطفی و رفتاری مورد امعان نظر و حمله قرار میدهد و سعی میکند که با ایجاد شناخت مطلوبی در فرد ، اثرات مثبت و منطقی عاطفی و رفتاری در او ایجاد شود. پس از خاتمه درمان انتظار میرود که فرد عقاید غیر منطقی و غیر عقلانی خود را رها کند و به سوی تفکر منطقی و عقلانی روی آورد. نظریه درمان مراجع _ محوری راجرزروان درمانی در این نظریه ، رها کردن استعدادهایی است که از قبل در فردی که بالقوه مستعد و تواناست، وجود دارد. مهمترین هدف فرآیند درمان ، افزایش خودآگاهی و نیل به خود شناسی است. بطوری که فرد با خصوصیات خود به منزله یک انسان یگانه و منحصر به فرد بیشتر آشنا شود. برای رسیدن به این هدف باید شرایط ارزشی کاهش یابد و تئجه و احترام غیر شرطی فرد به خودش افزایش یابد. گشتالت درمانی پرلزاین نظریه شیوهای از درمان است که بر افکار و احساساتی که فرد در زمان و مکان بلاخص (اینجا و اکنون) تجربه میکند، تمرکز دارد. اضطراب انسان در نظر « پرلز » زاده شکاف میان حال و آینده است و انسان بدان دلیل مضطرب میشود که وضعیت موجود را رها میکند و درباره آینده و نقشهای احتمالیاش به تفکر میپردازد. از این رو هدف درمان آن است که شکافها و خلا موجود در زندگی فرد که همان امور ناتمام و گریز از حال است، شناخته شوند و به فرد کمک شود تا از راه تماس ، آگاهی و تجربه این شکاف را پر کند و به ایجاد تعامل ، وحدت و تحقق نفس نایل آید. نظریه درمان مبتنی بر تحلیل ارتباط محاورهای برنشیوه « برن » در درمان روشی عقلانی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همچنین در کسب آگاهی و قبول مسئولیت با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق میافتد، یاری میدهد. هدف این نظام درمانی آن است که حالت من بالغ را از خواستها و تاثیرات نامطلوب و مخرب حالات من کودکی و من والدینی آزاد کند و بدان وسیله تغییرات رفتاری مطلوب را در فرد بوجود آورد. نظریه واقعیت درمانی گلاسرواقعیت درمانی شیوهای است مبتنی بر عقل سلیم و درگیری عاطفی. اساس این نظریه بر چگونگی هویت و تشکیل و تغییر آن قرار دارد و هدف اصلی روان درمانی مبتنی بر آن نیز همانا تغییر هویت ناموفق و ایجاد رفتار مسئولانه در فرد است. چرا که انسان به این دلیل با اضطراب و ناراحتی مواجه میشود که رفتار غیر مسئولانهای دارد. نظریه رفتار درمانیاین شیوه درمانی از تکنیکها و اصول مربوط به نظریه رفتارگرایی و یادگیری برای کاهش یا تغییر رفتارهای نامطلوب استفاده میکند. این تکنیکها بسیار متنوع هستند که مهمترین آنها حساسیت زدایی منظم ، آموزش شیوه ابراز وجود ، متوقف کردن فکر ، انزجار درمانی و ... است. [ سه شنبه 90/12/16 ] [ 12:44 صبح ] [ عظیمی پور ]
|
. |
|