برای این که به خوشبختی نائل شوید باید گام هایی را به سوی این موفقیت بردارید،اما این گام ها به چه ترتیب باید باشند؟
خانواده اولین و بادوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی اخلاقی عقلانی و عاطفی آنان است.فرزندان ما در خانواده رشد می کنند بزرگ می شوند صفات مثبت و منفی را یاد می گیرند راه و رسم زندگی را با تقلید از اعمال ما (والدین ) می آموزند و آن چه را که درباره ما درک می کنند به دیگران تعمیم می دهند.
پس چه خوب است محیطی در خانواده خود فراهم کنیم که آکنده از صفا و صمیمیت شادی و نشاط مهر و عطوفت تفریحات مناسب و گردش های به موقع باشد.
به طور کلی خانواده شاد ـ که شادی خود را از خوشبختی و تفاهم فی ما بین اکتساب نموده اند ـ جامعه ای شاد و با نشاط و لبریز از صلح و صفا را می سازد.
امروزه آمار طلاق به طرز نگران کننده ای روبه افزایش است و این میزان در شهر تهران نسبت به دیگر شهرهای کشور رشد بیشتری نشان می دهد و این در حالی است که در گذشته نه چندان دور طلاق امری ناپسند شناخته می شد و زن و شوهر خویشتن داری و وفاداری بیشتری از خویش نسبت به حفظ کانون خانواده نشان می دادند.ضمنا آمار و ارقامی که بعضا توسط مراجع ذیربط در این خصوص اعلام می شود تنها از شکل قانونی و رسمی طلاق حکایت دارد در صورتی که شکل دیگری از طلاق که در جامعه ایرانی به وفور دیده می شود و از آن به « طلاق عاطفی » یاد می کنند همچون طلاق رسمی روبه افزایش است .این شکل از طلاق هر چند بنیان خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی را از میان نمی برد اما خانواده را چنان بی روح و تهی می سازد که عواقب طلاق رسمی را در پی دارد.روزمرگی افتادن در دام توهمات و خرافات عدم قبول مسئولیت بی تفاوت نسبت به آموزه های علمی مکتبی و ایدئولوژیک و... از جمله آسیبها و نقاط ضعف یک خانواده خوشبخت است که عنایت و التفات ویژه و اقدام عملی نسبت به رفع عاجل آنها خانواده ها را از برخورد با عواقب نامطلوب آن مصون می دارد.
لذا به ارائه برخی توصیه ها در این خصوص می پردازیم :
1 ) یکی از عمده ترین راه های خوشبختی در زندگی رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی است.آن چنان که حضرت علی (ع ) می فرماید: « ان رضیتم بالقضا طالبت عیشکم » اگر به مقدرات الهی راضی شدید زندگی شما شیرین و گوارا می شود.(غررالحکم ج 3 ص 66 ) و یا در جایی دیگر امام صادق (ع ) می فرماید:« نشاط و شادی در پرتو راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست می آید و اندوه و غم در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل می شود. »
2 ) انسان سعادتمند انسانی است که بر قدرت لایزال الهی توکل دارد و در انجام هر کاری حتی موفقیت یا شکست در هر امری را خواست خدا می داند و در ابتدای هر کاری می گوید : « بسم الله الرحمن الرحیم » افرادی که چنین دیدگاهی دارند برای انجام کارها در آینده از تکیه کلام « ان شاالله » یعنی اگر خداوند بخواهد استفاده می کنند.
3 ) داشتن تفکر مثبت در زندگی و خوشبینی معقول رمز خوشبختی در زندگی است .منفی نگرها همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند.چنین افرادی عینک بدبینی به چشمان خود دارند اشتباهات کوچک را بزرگ می شمارند از کاه کوه می سازند و بدین صورت زندگی را در کام خود و دیگران تلخ می کنند.اما مثبت نگرها همیشه نیمه پر لیوان را می بینند خطاها و لغزش های دیگران را نادیده می گیرند و با دید مثبت و منطقی با آن ها برخورد می کنند.این قبیل انسان ها زندگی را نشاط انگیز می کنند و در سایه شادی و نشاط است که افراد خانواده و حتی جامعه رشد می کنند و به شکوفایی می رسند.
4 ) مهربانی ها و اظهار محبت های کوچک بسیار اهمیت دارند و خانواده را به کانونی گرم و صمیمی و با طراوت تبدیل می کنند.وقتی شوهر از سرکار برمی گردد و وارد خانه می شود همسرش به گرمی از او استقبال می کند به او سلام می کند.خسته نباشید می گوید و بلافاصله یک استکان چای جلوی او می گذارد.شوهر بدون درنگ با داشتن تبسمی بر لب از همسرش تشکر و قدردانی می کند و مثلا می گوید:از این که چنین همسری دارم خدا را شکر می کنم و به خود می بالم.بدین صورت است که بذر شادی و نشاط در محیط خانه کاشته می شود.و چه نیکو گفت امام علی (ع ): « در همه حال با همسرت مدارا کن و با او معاشرت نیکو داشته باش تا زندگی ات گوارا و با نشاط باشد. »
5 ) بسیاری از مشکلات و ناراحتی هایی که در جریان ارتباط با دیگران به وجود می آید ریشه در انتظارات متعارض و مبهم از وظایف و هدف ها دارد.انتظارات نامشخص و مبهم سبب ناراحتی عدم درک و تفاهم مشترک و از میان رفتن اعتماد و نهایتا جوی حاکی از سو تفاهم شک و تردید و نگرانی در خانواده می گردد.
6 ) یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی و نشاط در خانواده گشاده رویی است زیرا خوش رویی کینه ها را می زداید انسان ها را به همدیگر نزدیک می کند دل ها را به هم پیوند می دهد جو حاکم بر خانواده را شاداب و با طراوت می کند ارتباط عمیق و عاطفی را سبب می شود و موجب تداوم و استواری محبت و دوستی در زندگی می شود.
7 ) ملت و امت یک جامعه بزرگ و خانواده یک جامعه کوچک است.همان طوری که جامعه نیاز به حکومت و ولایت دارد و بدون آن زندگی اجتماعی به هرج و مرج و آشفتگی کشانیده می شود خانواده نیز بی نیاز از حاکمیت و ولایت نیست که خداوند این مهم را بنا به طبیعت و خصوصیات فیزیولوژیکی مردان به جنس مذکر داده است . لیکن بعضی خانواده ها بدون توجه به اقتضای طبیعت و نظام آفرینش هنوز بر سر این موضوع در کشمکشی آشکار و پنهان هستند.
8 ) یکی از آسیبهای جدی محیط خانواده پیدایش روحیه نفاق دروغگویی و جدائی عاطفی بین همسران است.خداوند در قرآن سوره بقره آیه 237 زندگی زناشویی و ازدواج را تعبیر به « عقده النکاح » می کند که این تعبیر موید این است که در حقیقت زن و مردم به وسیله زناشویی به یکدیگر گره خورده و از بیگانگی به یگانگی رسیده اند پس چرا وحدت و یگانگی فیمابین را بدون توجه به عواقب رفتار خود بر هم می زنیم .
9 ) همسران بنا به اقتضای فطرت و طبیعت وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و این حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد اگر چه ایمان همچنان که در جاهای دیگر نقش موثری دارد در این جا نیز نقش دارد.
10 ) همسران ایدآل قره العین یکدیگرند.زیرا یکدیگر را بر حسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته و مجذوب یکدیگر شده اند.پیشوای عالیقدر اسلام فرمود: « یکی از چیزهایی که مرد مسلمان را اصلاح می کند این است که زنی داشته باشد که وقتی به او نگاه می کند شاد گردد و هنگامی که از خانه خارج می شود شوهر را در قلب و در اعماق وجود خود حفظ کند و هر گاه به او دستوری می دهد اطاعت کند. »
11) ارزش یک زن و کمال او در زن بودن و کامل بودن در جنبه های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد کامل بودن او در جنبه های مردانگی است.اگر مرد گرایش زنانه و زن گرایش مردانه پیدا کند کمال نیست حتی از نظر اسلام بعضی از صفات است که زیبنده مردان و بعضی از صفات است که زیبنده زنان است.امیرمومنان علی (ع ) فرمود:بهترین صفات زنان بدترین صفات مردان است تکبر ترس و بخل.پس هر گاه زن متکبر باشد خود را تسلیم هر ناکسی نمی کند و هرگاه بخیل باشد،مال خود و شوهرش را حفظ می کند و هر گاه ترس داشته باشد،خود را از بدنامی دور نگاه می دارد.زن بودن هنر می خواهد. همچنان که مرد بودن نیز هنر می خواهد.مردی که گرایش زنانه دارد زن نمی شود اما از مقام مردانگی هم سقوط می کند.همچنین زنی که گرایش مردانه دارد مرد نمی شود اما از مقام زنانگی نیز سقوط می کند.پیامبر خدا می فرمود:خداوند لعنت کند زنانی را که خود را همانند مردان می کنند و خداوند لعنت کند مردانی را که خود را همانند زنان می کنند با اینحال در جامعه امروزین بعضا مشاهده میشود همسرانی که خواسته یا ناخواسته به دنبال تعویض جایگاه و شان خویش هستند این جاست که هر چه زن و مرد از لحاظ مردانگی و زنانگی نامتجانس تر می شوند و جاذبه ای زنانه و میل و طلب مردانه ضعیف تر می گردد سعادت،کامیابی و خوشبختی آنان در زندگی تحت الشعاع قرار می گیرد.
12) خانواده در طی مراحل تکوین خود در سطوح مختلف گسترش می یابد.هر یک از این مراحل همراه با تغییراتی است که می تواند سبب ایجاد بحران و فشار روانی (استرس ) شود.مراحل این تغییرات عبارتند از :
الف ) ازدواج زن و مرد و تشکیل خانواده.
ب ) گسترش خانواده از طریق تولید مثل و زاد و ولد.
ج ) پراکندگی به ازدواج فرزندان یا اقامت در نقطه ای دور از والدین یا حتی مرگ آنان.
د)پایان به سبب مرگ یکی از همسران .
تغییرات فوق منجر به دو نوع واکنش می شود :
الف ) سازگاری.
ب ) تزلزل یافتن و از هم پاشیدگی .
بحرانهای خانواده همچون:
اعتیاد از دست دادن کار تولد یک کودک معلول ذهنی یا روانی.بیماری طولانی مدت یک عضو طلاق مرگ والدین و...موجب تنش درگیری خشونت های خانوادگی و... می گردند که در صورتیکه بحرانهای مزبور با برقراری نظام باز ارتباطی و بطور همیشگی و به نحو صحیح مدیریت شوند.موجب سازگاری شده ولی درغیراینصورت فرجام خوشی نخواهند داشت .
13 ) متاسفانه برخی از خانواده ها به جهت ناآگاهی با توسل به شیوه های نامناسب برای ایجاد تغییرات در روابط خانوادگی همچون:تحقیر،اهانت،قضاوت های انتقادآمیز داوری های کلی و بدون توجه به شرایط فعلی،یادآوری گذشته خواندن ذهن طرف به جای پرسش از او در میان حرف طرف دویدن سکوت عدم همکاری کارشکنی و... موجب متشنج شدن بیشتر محیط و عدم پیشبرد اهداف خود می شوند که کمکی به هیچ یک از اعضا خانواده نخواهدکرد.
14 ) انتقاد منصفانه از عملکرد یکدیگر در محیط یک خانواده صمیمی مورد پذیرش قرار گرفته و موجب تعالی آن خانواده در ابعاد مختلف خواهد شد.لیکن انتقاد غرض ورزانه بالاخص آنکه به طور مستقیم و مداوم نیز باشد تبدیل و تعبیر به عیب جویی شده و زمینه ساز اختلافات و منازعات خانوادگی می گردد.
15 ) نوع فرهنگ و نگرش اعضا خانواده به زندگی نیز در دارا بودن یک احساس خوشایند ومثبت و به تبع آن رفتار معقول و پسندیده نقش دارد.به عنوان مثال:تطابق خود با تغییرات و تحولات پیش آمده و نگرش به تفاوت های فردی و ناراحتی ها بعنوان « فرصت های رشد » قدردانی از کار یکدیگر رعایت شرایط اقتصادی خانواده رسیدگی به بستگان ارضای تمایلات جنسی صرفا با همسر در نظر داشتن رسالت ها و مسئولیت های دینی و اجتماعی داشتن رفتار اخلاقی و شخصیت تربیتی همسران در قبال یکدیگر برخورد درست با خطاهای یکدیگر شناختن نقاط قوت همسر و تاکید و توجه بیشتر بر روی آن ایجاد محیطی صمیمانه برای بحث و گفتگو ایجاد یا تاکید بر جهان بینی مشترک اظهارنظر همه افراد خانواده به تناسب موقعیت شرایط و امکانات خویش در امور خانه و نحوه اداره آن .
16 ) هر فردی یک حریم عموم برای تعامل بادیگران با درجات متفاوت داشته و یک حریم خصوصی نیز برای برقراری ارتباط با خالق و ضمیر خویشتن و یا رفع گرفتاری فکری ومشکلات روزمره دارد،لذا توصیه میگردد مادامیکه هر یک از اعضای خانواده در حریم خصوصی خویش خلوت نموده اند (به تعبیر بعضی اندیشمندان در غار فکری وروحی خود فرو رفته اند)برای ایشان مزاحمت نکرده و باادای کلمات نامناسب و یا القای تهمت و توهین آنان را آزرده نسازیم و اجازه دهیم تا با اختیار خویش از آن حالت روحی و روانی خارج شده و نسبت به برقراری ارتباط با سایر اعضای خانواده اقدام نماید.
17 )برخی از ویژگیهای یک خانواده خوشبخت را می توان بدین شرح برشمرد:
عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر و رفتار مبتنی بر احترام و ارزش گذاری متقابل کفایت بهره مندی فرزندان از محبت والدین،احترام به اظهار نظر اعضا خانواده و کمک بزرگترها به کوچکترها برای کنترل و اداره خویش والدین به جهت اخلاق برخورد و رفتار الگوی مناسب برای فرزندان هستند .فرزندان درتصمیمات مربوط به امور خانواده و قبول مسئولیت و کمک به مشکلات والدین احساس مسئولیت می کنند.بچه ها به عنوان این که بچه هستند مورد اهانت نبوده و مورد احترام هستند در چنین خانواده ای روحیه زن توسط مردو روحیه ی مرد توسط زن از طریق همدلی دل جوئی و بهره گیری از کلمات گرم و نرم و اثر بخش تقویت می گردد فرزندان وظایف خود را به موقع انجام می دهند و دلیل انجام هر کاری را می دانند همچنین در محیط خانه احساس امنیت کرده و شرایط را برای رشد ابعاد وجود خود مساعد می یابند و...
18 )برخی از ویژگیهای یک خانواده نگون بخت را می توان بدین شرح برشمرد:
در این گونه خانواده ها از محبت خبری نیست، وحشت و ترس و اضطراب بر افراد درمحیط خانواده غلبه دارد فرزندان احساس امنیت نکرده و نسبت به بزرگسالان معمولا بدبین می باشند،همیشه از طرف والدین (معمولا پدر) مورد تحقیرهایی از قبیل این که تو نمی فهمی،حرف نزن و... قرار می گیرند اعضای خانواده به طور مستقیم و به صورت مداوم از هم انتقاد می کنند امور خانواده براساس برنامه منظمی صورت نمی گیرد عیب جوئی لجاجت و منفی گرایی در رفتار اعضای خانواده زیاد مشاهده می گردد انگیزه های لازم برای تداوم حیات خانواده کمتر دیده می شود و...
19 ) وظایف یک زن مسلمان و نمونه را می توان اینگونه برشمرد:
خوش اخلاقی داشتن توقعات به جا.دلداری دادن شوهر ،قدردانی از زحمات شوهر،عیب جویی نکردن ،ابراز تمامی توجهات به شوهر، بخشیدن خطاهای شوهر،سازگاری با خویشان شوهر ،نداشتن افکار انحرافی،بدون دلیل بها ندادن به بدگویی های دیگران،غمخواری کردن برای شوهر،پذیرش مدیریت شوهر،طولانی نکردن زمان قهر،تربیت فرزند تغذیه فرزند و...
20 ) وظایف یک مرد مسلمان ونمونه را می توان اینگونه برشمرد :
سرپرستی و مدیریت صحیح مهرورزی احترام گذاشتن،خوش اخلاقی ،پرهیز از ایراد گرفتن و بهانه جویی دلجویی کردن ،عیبجویی نکردن از اعضای خانواده زن، نادیده گرفتن لغزش ها و مراقبت از وی چشم پوشیدن از غیر همسر سپاسگزاربودن، پاکیزگی و نظافت پرستاری کردن، پدرانه تنظیم دخل و خرج خانواده ،پذیرش جنسیت فرزند اجتناب از طلاق های عاطفی و...
منبع: hamvatansalam.com