رازهای موفقیت زندگی | ||
سخنان بزرگان
|
موضوع زن یکی از موضوعاتی است که همواره خود را بر جهان و خصوصاً جهان اسلام تحمیل میکند. این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است و خصوصیات خاص خود را دارد. هرگاه که حرف از زن به میان میآید یا اسلام به صورت غیابی مورد محاکمه قرار میگیرد و یا این که بر فهم نادرست از بعضی متون تکیه میشود. این کار اغراض خاص فرهنگی و فکری دارد. میخواهند پیامدهای حاصل از فهم نادرست یا مسؤولیت عقبماندگی جامعه اسلامی را به عهده اسلام بگذارند. از نظر اسلام، زن در کنار مظهر رحمت بودن، نماد آرامش نیز هست. پیامبر گرامی اسلام(ص) سفارش کرده است مثل یتیم که توجه بسیاری به او میشود، زن نیز مورد احترام قرار گیرد و بدان توجه شود. مادر بودن زن آن قدر بالا و والاست که طبق فرمایش پیامبر(ص) بالاتر از بهشت قرار میگیرد. در میراث اسلامی، مادری همتا ندارد. پیامبر(ص) میفرماید: «بهشت زیر پای مادران است.» با وجود این همه تعالیم متعالی، باز هم باعث هدف گرفته نشدن اسلام توسط تیرهای اتهام در قضیه زنان، نشده است. وقتی ما به این قضیه میپردازیم، نمیخواهیم تحت فشار توطئهها در این زمینه کاری صورت داده باشیم، هر چند که وجود توطئه نیز امری بعید نیست. ولی این مسأله جنبه دیگری نیز دارد و آن این است که برای بسیاری از محققان وضعیت خلط شده است. آنان فکر میکنند در مسائل اجتماعی و فرهنگی بهترین راه برای کشف قدرت و ضعف یک مسأله این است که با توجه به نمودهای بشری و عملکرد جامعههای انسانی آن، یک اندیشه یا مفهوم یا یک ارزش باید مورد قضاوت و ارزشیابی قرار گیرد. اسلام از آغازین روزهای دعوت خود، همواره تلاش کرده است که زن را از وضعیت نامطلوب و عقبمانده خود خارج کند و به عنوان یک انسان، تمام آن چیزهایی را که یک مرد دارد در اختیار او قرار دهد و زن در کنار مرد، وظیفه انسانسازی خود را انجام دهد. قرآن روی همین مسأله تکیه دارند و در وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر، به زن و مرد مسؤولیتی یکسان داده است: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعضٍ یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر». در جایی که زن دچار خطا و اشتباه نیز بشود، مثل مرد باید پیامدهای آن را بپذیرد. از نظر اجر و پاداش نیز وضعیتی مثل مرد دارد. در پرداختن به امور گوناگون زندگی و رسالت انسان سازی آن مثل مرد است. در مجازات نیز وضعیتی مشابه مرد را دارد. اگر چه بعضیها از وجود فشار بر روی زنان در جامعه اسلامی ما حرف میزنند ولی باید گفت علّت این فشارها به عقبماندگی و زیر پا گذاشته شدن احکام اسلامی بر میگردد. اسلام هر گونه فشار جسمی یا روانی بر زن را نمیپذیرد و اعتقاد دارد اگر زن از ناحیه شوهر یا برادر یا پدر، مورد رفتار خشونتآمیز قرار گیرد، حاکم شرعی یا حاکمیت باید دخالت کند و جلوی این کار را بگیرد. هر چند که در این مورد بعضیها اعتقاد دارند که جنبه تشریعی مانع از آن میشود که محدودیتی برای فرد جانی در نظر گرفته شود، ولی ما در عین حالی که در احکام اسلامی قطعی، چنین چیزی را نفی میکنیم، از زنان میخواهیم که با تمام توان سعی کند از نظر فکری و فرهنگی قوی شوند تا از در این زمینه بتوانند از خود دفاع کنند. هم چنین از زنان میخواهیم – در چارچوب نظام اخلاقی اسلام – به فراگیری فنون ورزشی بپردازند تا از نظر بدنی و جسمی نیز قوی شوند و بدین ترتیب بتوانند از خود دفاع کنند و جلوی اذیتهای دیگران اعم از زن و مرد را بگیرند. از زنان میخواهیم اعتماد به نفس داشته باشند تا با فشارهایی که علیه آنها اعمال میشود و کوششهایی که سعی در استضعاف آنها دارد یا در عرصههای اقتصادی و مالی و سیاسی میخواهند از آنها استفاده ابزاری کنند مقابله نمایند. در عین حالی که تأکید داریم ضرورت دارد زنان در چارچوب ضوابط اسلامی و اخلاقی به استیفای حق خود بپردازند از زنان میخواهیم که برای ریشهدار ساختن عفت تلاش کنند و بر تربیت اخلاقی اسلامی متناسب با نیازهای زمانه اصرار ورزند و به سلاح آگاهی و فرهنگ و ابداع و ابتکار مسلّح شوند تا بتوانند با دزدان پست و مروّجان بیبند و باری جنسی در عرصههای رسانهای یا جنبههای عملی زندگی مقابله کنند. از این رو، ما به توانمندیهای زنان جوان و آگاه که نمونههای پیشروی را در عرصه معرفت و نویسندگی ارائه دادهاند، اعتماد کامل داریم. هم چنین از ایشان میخواهیم که با کوشش و تلاش و پیگیری، به عرصه سیاست نیز گام بگذارند. زیرا در عرصههای سیاسی و اجتهادی و مانند آن به موفّقیتهای زنان مسلمان نیاز داریم. اسلام برای زن، موجودیت سیاسی و اجتماعی مستقلی قائل است و زن میتواند نظرات و موضعگیریهای خاص خود را داشته باشد و شوهر و پدر و برادر نمیتوانند نظرات خود را بر او تحمیل کنند. هیچکس نمیتواند در عرصههای سیاسی و اجتماعی و فکری و روانی نظرات خود را بر زن تحمیل کند. مرد باید حدود خود را در همه اینها به درستی بشناسد. اگر خواهان استقلال زن هستیم، باید به استقلال امت اسلامی نیز توجه داشته باشیم؛ زیرا بین استقلال امت اسلامی و آزادی درونی منبعث از درون امت اسلامی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. زیرا امتی که در درون خود آزادی مسؤولانه دارد و فرد ضعیف میتواند حق خود را از فرد قوی بستاند، زن میتواند حق خود را از مرد بگیرد و بالعکس چنین امتی این شایستگی را دارد که پلههای رشد و ترقی علمی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را بپیماید. از امت اسلامی میخواهیم راه را بر فشارهای داخلی ببندند تا بتوانند برای مقابله با فشارهای خارجی، قدرت داخلی خود را بسازند. خصوصاً در شرایط فعلی که امت اسلامی گرفتار حملات فرهنگی است و میخواهند ریشههای فرهنگی آن را قلع و قمع کنند تا بهتر بتوانند از نظر سیاسی و امنیتی آن را به زانو در آورند و از آن امت مردهای به وجود آورند که فقط قابلیت پیروی از مستکبران و تحوّل سیاسی و فکری و فرهنگی مطابق خواست آن را داشته باشد. بر این اساس از همه لبنانیها میخواهیم که از استقلال حقیقی خود محافظت به عمل آورند و به هیچ کس اجازه ندهد که در امور داخلی لبنان دخالت کنند. زیرا مشکل ما در این کشور این است که همیشه به فکر دیگران هستیم حتی اگر به ضرر منافع و آمال و آرزوهای خود ما باشد. ما کشوری میخواهیم آزاد، سربلند، آقا و مستقل که تابع اراده هیچ طرف منطقهای یا جهانی نباشد. ولی این به معنای پشت کردن به قضایای امت اسلامی نیست. زیرا آزادی لبنان نمیتواند جدا از آزادی و عزّت و استقلال امت اسلامی باشد. [ سه شنبه 90/8/24 ] [ 12:54 صبح ] [ عظیمی پور ]
|
. |
|