سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رازهای موفقیت زندگی
قرآن آنلاین
http://s1.picofile.com/shiat/giv.gif
سخنان بزرگان
لینک دوستان

((وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا )) فرقان ، 27 تا 29 .

و( به یاد آور ) روزی که ستمگر پشت دست های خود را به دندان می گزد ، می گوید : ای کاش همراه پیامبر راهی را پیش می گرفتم . ای وای بر من کاش فلانی را دوست نمی گرفتم ، حقا که مرا از یاد خدا پس از آن که به من رسیده بود منحرف نمود ، و همواره شیطان نسبت به انسان خوار کننده بوده و هست .

شان نزول :

برای این آیه شان نزولی نقل کرده اند که فشرده آن چنین است :

((در عصر پیامبر (ص) دو نفر دوست در میان مشرکان به نام عقبه و ابی بودند هر زمان عقبه از سفر می آمد غذائی ترتیب می داد و اشراف قومش را دعوت می کرد و در عین حال دوست می داشت به محضر پیامبر (ص) برسد هر چند اسلام را نپذیرفته بود )) .

روزی از سفر آمد و طبق معمول ترتیب غذا را داد و دوستان را دعوت کرد ، در ضمن از پیامبر اسلام (ص) نیز دعوت نمود .

هنگامی که سفره را گستردند غذا حاضر شد پیامبر (ص) فرمود : من از غذای تو نمی خورم تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من دهی ، ((عقبه)) شهادتین را بر زبان جاری کرد .

این خبر به گوش دوستش ((ابی)) رسید ، گفت ای عقبه از آئینت منحرف شدی ؟ نه بخدا سوگند من منحرف نشدم ، ولکن مردی بر من وارد شد که حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه شهادتین بگویم ، من از این شرم داشتم که او از سر سفره من برخیزد بی آنکه غذا خوده باشد لذا شهادت دادم !

اُبی گفت من هرگز از تو راضی نمی شوم مگر اینکه در برابر او بایستی و سخت توهین کنی ! عقبه این کار را کرد و مرتد شد ، و سر انجام در جنگ بدر در صف کفار به قتل رسید و رفیقش ((ابی)) نیز در روز جنگ احد کشته شد .

آیات فوق نازل گردید و سرنوشت مردی را که در این جهان گرفتار دوست گمراهش می شود و او را به گمراهی می کشاند شرح داد .

بارها گفته ایم که شان نزولها گرچه خاص است ولی هرگز مفهوم آیات را محدود نمی کند بلکه کلیت آن شامل تمام افراد مشابه می گردد .

تفسیر : دوست بد مرا گمراه کرد !

روز قیامت صحنه های عجیبی دارد که بخشی از آن در آیات گذشته آمد و در آیات مورد بحث بخش دیگری خاطرنشان شده و آن مساله حسرت فوق العاده ظالمان از گذشته خویش است نخست می فرماید :

((بخاطر آور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان می گزد می گوید : ای کاش با رسول خدا (ص)راهی برگزیده بودم )) ((وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ  سَبِیلًا )) .

((یَعَضُّ )) از ماده ((عض)) (بروزن سد به معنی گاز گرقتن با دندان است و معمولا این تعبیر در مورد کسانی که از شدت حسرت و تاسف ناراحتند به کار می رود ، چنانکه که در فارسی نیز ضرب المثل است که فلان کس ((انگشت حسرت به دندان می گزید )) ( ولی در عربی به جای انگشت ، دست گفته می شود و شاید رساتر باشد چون همیشه انسان در چنین حالاتی انگشت نمی گزد بلکه گاه پشت دست را می گزد ، مخصوصاً در عربی بسیار می شود که همچون آیه مورد بحث ((یدیه)) یعنی هر دو دست ، گفته می شود که شدت تاسف و حسرت را به طرز گویا تری بیان می کند ).

این کار شاید به خاطر این باشدکه اینگونه اشخاص هنگامی که گذشته خویش را می نگرند خود را مقصر می دانند وتصمیم بر انتقام از خویشتن می گیرند و این نوعی انتقام است تا بتوانند در سایه آن کمی آرامش یابند.

و براستی آن روز را باید ((یوم الحسره)) گفت ، چنانکه در قرآن از روز قیامت نیز همین عنوان یاد شده است ((سوره مریم آیه 39 )) چرا که افراد خطا کار خود را در برابر یک زندگی جاویدان در بدترین شرایط   می بینند ، در حالی که توانستند با چند روز صبر و شکیبایی و مبارزه با نفس و جهاد و ایثار ، آن را به یک زندگی  پر افتخار و سعادت بخش مبدل سازند .

حتی برای نیکوکاران هم روز تاسف است ، تاسف از اینکه چرا بیشتر از این نیکی نکردند ؟ !

سپس اضافه می کند که این ظالم بیدادگر که در دنیا از تاسف فرو رفته می گوید : ((ای وای بر من کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم )) (یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ) .[1]

روشن است که منظور از ((فلان)) همان شخصی است که او را به گمراهی کشانده :

شیطان یا دوست بد یا خویشاوند گمراه ، و فردی همچون ((ابی)) برای ((عقبه)) که در شان نزول آمده بود.

در واقع این آیه و آیه قبل دو حالت نفی و اثبات را در مقابل هم قرار می دهد در یک جا می گوید : (( ای کاش راهی به پیامبر (ص) پیدا کرده بودم )) و در اینجا می گوید : ((ای کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم )) که تمام بدبختی ها در ترک رابطه با پیامبر (ص) و قبول رابطه با این دوست گمراه بود .

باز ادامه می دهد و می گوید : ((بیداری)) و آگاهی به سراغ من آمده بود (وسعادت در خانه مرا کوبید) ولی این دوست بی ایمان مرا گمراه ساخت )) ( لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَائنِی ) .

اگر از ایمان و سعادت جاویدان ، فاصله زیادی می داشتم ، این اندازه جای تاسف نبود ولی تا نزدیک مرز پیش رفتم ، یک گام بیشتر نمانده بود که برای همیشه خوشبخت شوم ، اما این کور دل متعصب لجوج مرا از لب چشمه آب حیات تشنه باز گرداند و در گرداب بدبختی فرو برد .

((ذکر)) در جمله بالا معنی وسیعی دارد و تمام آیات الهی را که در کتاب آسمانی نازل شده شامل         می شود ، بلکه هر چیز که موجب بیداری و آگاهی انسان باشد در آن جمع است .

در پایان آیه می گوید : ((شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است )) ((وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا )) .

چرا که انسان را به بیراه ها و مناطق خطر می کشاند و بعد او را سرگردان رها کرده و به دنبال کار خود    می برد .

باید توجه داشت که ((خذول)) صیفة مبالغه است و به معنی بسیار مخذول کننده .

حقیقت خذلان این است که کسی دل به یاری دیگری ببندد ولی او درست در لحظات حساس دست از کمک و یاریش بر دارد .

در اینکه جمله اخیر((وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا )) گفتار خداوند است به عنوان هشدار برای همه ظالمان و گمراهان و یا دنباله گفتار این افراد حسرت زده در قیامت است ، مفسران دو تفسیر ذکر کرده اند ، و هر دو با معنی آیه متناسب است ولی گفتار خدا بودن تناسب بیشتری دارد .

 نکته :

نقش دوست در سرنوشت انسان

بدون شک عامل سازنده شخصیت انسان – بعد از اراده و خواست و تصمیم او امور –  مختلفی است که اهم آنها همنشین و دوست و معاشر است ، چرا که انسان خواه و ناخواه تاثیر پذیر است ، و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش می گیرد ، این حقیقت از نظر علمی و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسی به ثبوت رسیده است .

این تاثیر پذیری از نظر منطق اسلام تا آن حد است که در روایات اسلامی از پیامبر خدا حضرت        سلیمان (ع) چنین نقل شده است : ((درباره کسی قضاوت نکنید تا به دوستانش نظر بیفکنید چرا که انسان بوسیله دوستان و یاران و رفقایش شناخته می شود )) .

امام امیرالمومنین علی (ع) در گفتار گویای خود می فرماید : ((هر گاه وضع کسی بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید به دوستانش نظر کنید ، اگر اهل دین و آئین خدا باشند او نیز پیرو آئین خدا است ، و اگر بر آئین خدا نباشد او نیز بهره ای از آئین حق ندارد)) .

وبراستی گاه نقش دوست در خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهم تر است ، گاه او را تا سرحد فنا و نیستی پیش می برد ، و گاه او را به اوج افتخار می رساند .

آیات مورد بحث و شان نزول آن به خوبی نشان می دهد که انسان چگونه ممکن است تا مرز سعادت پیش برود ، اما یک وسوسه شیطانی از ناحیه یک دوست بد او را به قهقرا باز گرداند و سرنوشتی مرگبار برای او فراهم سازد که از حسرت آن روز قیامت هر دو دست به دندان بگزد ، و فریاد ((یا ویلتی )) از او بلند شود .

در کتاب آداب معاشرت روایات بسیاری در همین زمینه وارد شده که نشان می دهد تا چه اندازه اسلام در مساله انتخاب دوست سختگیر و دقیق و موشکاف است .

بحث را با حدیثی از پیامبر (ص) در این زمینه پایان می دهیم .

آنحضرت فرمود : ((چهار چیز است که قلب انسان را می میراند : تکرار گناه – تا آنجا که فرمود : و همنشینی با مردگان ، کسی پرسیدای رسول خدا مردگان کیانند ؟ فرمود : ثروتمندانی که مست تُروتند .[2]

راغب در مفردات گفته : (عض) به معنای دندان گرفتن است ، همچنانکه خدای تعالی فرموده : (عضو علیکم الانامل ، سر انگشتان خود به دندان بگزید ) ، و نیز فرموده : (و یوم یعض الظالم ، روزی که ستمگر دستان خود را به دندان می گزد ) ، و این عبارت است از ندامت ، چون عادت مردم همین است که در هنگام ندامت چنین می کنند این بود کلام راغب ، و به همین جهت در چنین مواقع آرزو می کند ایکاش فلان کار که در اثر فوتش به چنین روزی دچار شدم از من فوت نمی شد ، همچنانکه قرآن حکایت کرده که می گوید : (یَا لَیْتَنِی لَمْ اتَّخَذْ فلاناً خلیلاً ، ایکاش فلانی را دوست خود نمی گرفتم) . و ظاهراً مراد از ظالم ؛ جنس ستمگر باشد ، و آن عبارتست : از هر کسی که به هدایت رسول مهتدی نشود ، و نیز مراد به رسول هم جنس رسول است ، هر چند که از نظر مورد مراد به ظالم ستمگران این است ، و مراد به رسول خدای (ص) این است .

و معنای آیه این است که : (بیاد آر روزیرا که ستمگر آنچنان پشیمان می شود ، ، که از فرط و شدت ندامتش می گوید : ایکاش راهی با رسول باز می کردم و در نتیجه راه باریکی به سوی هدایت بدست              می آوردم . )

((یَا وَیْلَتَى لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا )) این جمله تتمه آرزوی ستمگر نادم است ، و کلمه (فلان) کنایه از نام شخص مذکر ، و کلمه (فلانه) کنایه است از نام شخص مونث ، راغب می گوید : کلمه فلان و فلانه دو کنایه است از انسان ، و الفلان و الفلانه ، با الف و لام کنایه است از حیوانات ، این بود کلام راغب ،

و معنای آیه این است که یا ویلتی – یعنی وای که هلاک شدم – (لَیْتَنِی لَمْ اتَّخَذْ فلاناً ) ای کاش فلانی را که دوست خود گرفته ام ، و با مشورت او کار کردم ، و سخنانش را شنیدم ، و تقلیدش کردم ، (خیلاً) دوست نمی گرفتم .

بعضی از مفسرین گفته اند ، کلمه فلان ، در آیه کنایه از شیطان است ، و گویا مفسر نامبرده نظرش به آیه بعدی است که می فرماید : شیطان آنروز آدمی را تنها می گذارد ، ولی این حرف با سیاق آیه سازگاری ندارد .

و از لطائف تعبیرات قرآن یکی تعبیر در آیه قبلی ((یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْت ) الخ است ، و در آیه مورد بحث     (یَا لَیْتَنِی لَمْ اتَّخَذْ ) الخ است ، چه در این تعبیر در ندا و استغاثه تدرجی لطیف بکار رفته ، در آیه اول منادی حذف شده ، اشاره به اینکه او نجات دهنده ای می خواهد ، هر که باشد باشد ، و آن کلمه (ویل) در این آیه   می فهماند که برای او روشن شده که دیگر کسی نیست او را از عذاب نجات دهد ، وجز هلاکت و فنا دادرسی ندارد ، به همین جهت ندایش را با ویل اداء می کند .

((لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا )) : این آیه تمنای سابق را تعلیل می کند ، و مرا به ذکر مطلق احکام و دستوراتی است که رسولان آورده اند ، و یا  خصوص کتب آسمانی   است ، که از نظر مورد منطبق می شود با قرآن کریم .

جمله : ((وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا )) جز کلام کفار نیست ،بلکه کلام خدای تعالی است البته ممکن هم هست جزو کلام کفار باشد ، که شدت تحسرو تاسف آنرا بگویند .

کلمه (خذلان) بضمه خاء به این معنا است که کسی که امید یاریش را داشتم ، مرا را یاری نکند ، و خذلان شیطان این است که در دنیا به انسان وعده می دهد که اگر به اسباب ظاهری تمسک کنی ، پروردگارت را فراموش نمائی تو را از هر مکروهی نجات می دهم ، و در نجاتت یاریت می کنم ، ولی همین که اسباب از کار افتاد ، و قهر الهی همه را از اثر انداخت ، - که در روز مرگ جزئی و در قیامت کلی است – آنروز دست از یاری انسان برداشته ، آدمی را تسلیم سرنوشت شوم خود می کند ، همچنانکه در قرآن فرمود : ((کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ )) [3]

و نیز در ضمن حکایت سخنان روز قیامت شیطان فرمود :

((مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ )) [4]

در این سه آیه اشعاریکه دلالت بر اینکه سبب عمده در ضلالت اهل ضلال ، سرپرستی هوا پرستان ، و اولیاء شیطان هستند ، آنچه هم که خود ما به چشم می بینیم موید آنست .[5]

1- ((خلیل)) به معنی دوست خاص و صمیمی گفته می شود که انسان او را مشاور خود قرار می دهد ، البته خلیل معانی دیگری دارد .

1- تقسیر نمونه ، ج 15 ، ص 68 تا 74 .

1- مانند شیطان که به انسان می گوید کفر بورز ، همینکه ورزید می گوید من از تو بیزارم ، سورة حشر ، آیه 16 .

2- من امروز نجات دهنده شمانیستم ، و شما هم نجات دهنده من نیستید ، من به هر چیزیکه در دنیا مرا شریک می کردید ، کافرم . سوره ابراهیم، آیه 22 .

3- تفسیر المیزان ، ج 15 ، 282 .


[ جمعه 91/1/4 ] [ 10:37 عصر ] [ عظیمی پور ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب

.

.